کاریزگر

لغت نامه دهخدا

کاریزگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) مقنی. کاریزکن.

فرهنگ عمید

کسی که قنات حفر کند، کاریزکن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کاریز کن کاریز کننده .
مقنی کاریز کن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم