کاربشول

لغت نامه دهخدا

کاربشول. [ ب َ ] ( نف مرکب ) کارساز. آنکه کاری انجام دهد.

فرهنگ معین

(بَ ) (ص فا. ) = کاربشولنده : آن که کاری را انجام دهد، گزارندة کارها، کار ساز.

فرهنگ عمید

کارساز، کاردان: کاربشولی که خِرَدکیش شد / از سر تدبیر و خِرَد پیش شد (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۹۰ ).

فرهنگ فارسی

کارساز، کاردان، کارفرما، آنکه کاری رابخوبی انجام دهد

ویکی واژه

کاربشولنده: آن که کاری را انجام دهد، گزارندة کارها، کار ساز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال چای فال چای فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت