چرک الود

لغت نامه دهخدا

( چرک آلود ) چرک آلود. [ چ ِ ] ( ن مف مرکب ) چرکین. ( آنندراج ).چرکین و ناپاک و پلید و ملوث و کثیف. ( ناظم الاطباء ). چرک آلوده. چرکن. || زخم آلوده به چرک و ریم. ریمناک. رجوع به چرک و چرک آلوده و چرکین شود.

فرهنگ عمید

( چرک آلود ) آلوده به چرک، چرکین، پلید، کثیف، ریمناک.

فرهنگ فارسی

( چرک آلود ) ( صفت ) چرکین کثیف : (( لباس چرک آلودی بتن داشت . ) )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم