پژولاندن
۱. پژمرده ساختن.
۲. افسرده کردن.
۳. رنجه کردن: گر روانم را پژولانند زود / صد در محنت بر ایشان برگشود (مولوی: ۹۸۱ ).
پژمرده ساختن، افسرده کردن، رنجه کردن، رنجه کننده
( مصدر )( پژولاند پژولاندخواهد پژولاند بپژولان پژولاننده پژولانده ) متعدی پژولیدن ۱- پریشان کردن . ۲- رنجه کردن .