پرکوک

لغت نامه دهخدا

پرکوک. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) ( ساعت... ) که کوک بسیار خواهد.
پرکوک. [ پ َ ] ( اِ ) رجوع به پرگوک شود.

فرهنگ عمید

عمارت، عمارت عالی، قصر، کاخ.
۱. پارچه ای که بر آن کوک بسیار زده شده.
۲. ساعتی که بسیار کوک شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم