لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
پرستاروش
فرهنگ عمید
۱. پرستارمانند، مانند پرستار.
۲. مانند غلام و برده.
فرهنگ فارسی
پرستارفش:پرستارمانند، مانندکنیزوغلام
مانند پرستار
پرستاروار
پرستارفش .
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال چای
فال آرزو
فال تاروت
فال درخت