مستنبه

لغت نامه دهخدا

مستنبه. [ م ُ تَم ْ ب ِه ْ ] ( ع ص ) آنکه از خواب بیدار شده باشد. ( از اقرب الموارد ). آگاه. بیدار. هشیار :
نوم عالم از عبادت به بود
آنچنان علمی که مستنبه بود.مولوی ( مثنوی ).و رجوع به استنباه شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - جویندة خبر، طالب آگاهی . ۲ - بیدار، هوشیار.

فرهنگ عمید

۱. آن که آگاهی می دهد، آگاه کننده.
۲. طالب آگاهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ