قمطریر

لغت نامه دهخدا

قمطریر. [ ق َ طَ ] ( ع ص ) روز سخت و تاریک. ( اقرب الموارد ). یوم قمطریر؛ روز سخت. ( منتهی الارب ) :
بزم احبابت همه جنات عدن خالدین
روز اعدایت همه یوماً عبوساً قمطریر.سلمان ساوجی. || رجل قمطریر؛ مرد سخت و عبوس و ترشرو. ( از اقرب الموارد ) :
صبا از من بگو یار عبوساً قمطریرا را
نمی چسبی به دل ضایع مکن صمغ و کتیرا را.
|| شر قمطریر؛ سخت. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(قَ طَ ) [ ع . ] (ص . ) سخت ، شدید.

فرهنگ عمید

شدید، سخت، دشوار.

فرهنگ فارسی

شدید، سخت، دشوار

ویکی واژه

سخت، شدید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود استخاره کن استخاره کن فال جذب فال جذب