غوشاد

لغت نامه دهخدا

غوشاد. ( اِ ) جایگاه گاوان و گوسفندان. ( فرهنگ اسدی ) ( از صحاح الفرس ). جای خوابیدن گاوان و گوسفندان. ( برهان قاطع ). چاردیوار را گویند که شب هنگام گاوان و گوسفندان و شتران و امثال آن در آنجا باشند. ( فرهنگ جهانگیری ). غوشا. آغل. شبگاه. شب غازه. زاغه :
سبوح و مزکت بهمان گرفت و دیزه فلان
و ما چو گاوان گرد آمده به غوشادا.ابوالعباس ( از فرهنگ اسدی ).ز بأس پاس تو اندر کنام شیر و پلنگ
کند شبان به شبان از پی گله غوشاد.شمس فخری ( از آنندراج ) ( جهانگیری ).|| سرگین سایر حیوانات. بفتح اول نیز آمده است. سرگین حیوانات. غوشا. || جای فرودآمدن کاروان. قافله گاه. ( از برهان قاطع ). || جایگاه دیوان و جنیان. ( اداة الفضلاء ) ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). || درخت بلند. ( برهان قاطع ) ( اداة الفضلاء ).

فرهنگ معین

(اِ. ) = غوشا: ۱ - جای فرود آمدن کاروان . ۲ - قافله گاه .

فرهنگ عمید

جایی که شب ها گلۀ گاو و گوسفند در آن به سر ببرند، شبغاره.

ویکی واژه

غوشا:
جای فرود آمدن کاروان.
قافله گاه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا