غلبکن

لغت نامه دهخدا

غلبکن. [ غ َ ب َ ک َ ] ( اِ ) دری شبکه دار که در پیش درها نصب کنند و آن را درپنجره گویند. ( از برهان قاطع ). پنجره که در پیش درها نصب کنند. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). پنجره باشد که در پس درها نصب کنند. ( فرهنگ جهانگیری ). || دری بود از چوب باریک بافته ، چون پنجره مشبک ، و بیشتر دهقانان دارند و در باغ نیز کنند اگر از او درنگری هرچه در باغ باشد پدید بود. ( فرهنگ اسدی ). دری مشبک از چوب بافته ، به روستاها بر در خانه ها آویزند. ( صحاح الفرس ).دری که از چوب و نی سازند و در روستاها بر درهای باغها آویزند و از پس آن نگاه کنند. ( برهان قاطع ). در مشبک که از چوب یا نی ساخته باشند و از پس آن نگاه کنند. ( فرهنگ رشیدی ). در با سوراخهای گشاده ، مانند دربعض باغات ده ، که بسته بودن و باز بودنش مساوی است چه در هر دو حال ماورای آن را توان دید :
زستن و مردنت یکیست مرا
غلبکن در چه باز یا چه فراز.ابوشکور بلخی ( از فرهنگ اسدی ).

فرهنگ عمید

درِ مشبک که از چوب یا نی درست کنند و مانع دیدن داخل خانه نباشد، غلبکن در، درغلبکین: زستن و مردنت یکی ست مرا / غلبکن در چه باز یا چه فراز (ابوشکور: لغت نامه: غلبکن ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس