غائص

لغت نامه دهخدا

غائص. [ ءِ ]( ع ص ) نعت فاعلی از غوص. آنکه به دریا فروشود. آنکه به آب فروشود. غوطه زننده. ( غیاث اللغات ). || ناگاه بر چیزی آینده. ( منتهی الارب ). || فرورونده در آب برای برآوردن لؤلؤ. || فرورونده در معانی برای دریافتن دقایق آن ، یقال : هو یغوص علی حقائق العلم و ما احسن غوصه علیها و معنی اخیر مجازی است. ج ، غاصة. غواص. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. فرورونده در آب.
۲. آن که در دریا فرو برود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال راز فال راز فال قهوه فال قهوه فال تک نیت فال تک نیت