لغت نامه دهخدا ددناک. [ دَ ] ( ص مرکب ) پردد. بسیاردد. آنجا که دد بسیار بود: ارض مسبعة؛ زمین ددناک. ضبینة؛ جای ددناک. اضبان ؛ جای ددناک. ( منتهی الارب ).