دادکیش

لغت نامه دهخدا

دادکیش. ( ص مرکب ) که عدالت آیین و دین دارد. با عدل. بسیارعادل. که عدالت با سرشت عجین دارد. مقابل ستم کیش ، ظلم کیش. ج ، دادکیشان :
ز رای روشن و تدبیر ملک پرور اوست
که دادکیشان بیشند و ظلم کیشان کم.سوزنی.

فرهنگ عمید

۱. کسی که کیش و آیینش بر عدل وداد است.
۲. آن که کارش براساس عدل وداد است.

فرهنگ فارسی

که عدالت آیین و دین دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال فنجان فال فنجان فال مکعب فال مکعب فال تخمین زمان فال تخمین زمان