ترویحه

لغت نامه دهخدا

( ترویحة ) ترویحة. [ ت َرْ ح َ ] ( ع اِ ) ج ، تراویح. رجوع به همین کلمه شود : به جمله مملکت نامه ها رفت در معنی ترویحه مساجد و عرض مجالس. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 273 ). و رجوع به الجماهر بیرونی ص 4، 8، 10، 12، 14، 17، 22، 24، 26، 27، 28،30 و رجوع به تراوی و ترویح در همین لغت نامه شود.

فرهنگ عمید

جلسه، نشست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت