یوزیدن

لغت نامه دهخدا

یوزیدن. [دَ ] ( مص ) جستن و جهیدن و برجستن. ( ناظم الاطباء ). || طلب نمودن و جُستن. ( آنندراج ). جستجو کردن. تفحص کردن. طلب کردن. جُستن. طلبیدن ، چنانکه گویند: راه یوز و صیدیوز و رزم یوز، و امثال آن. ( یادداشت مؤلف ). || نیک پاک کردن چاه آب. ( ناظم الاطباء ). || غلطیدن به سان جانوران در خاک. مراغه کردن. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوز شود.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) جُستن ، جستجو کردن .

فرهنگ عمید

طلب کردن، جستن، جستجو کردن.

فرهنگ فارسی

جستن و جهیدن و برجستن

ویکی واژه

جُستن، جستجو کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ورق فال ورق فال درخت فال درخت فال میلادی فال میلادی