یاویدن

لغت نامه دهخدا

یاویدن. [ دَ ] ( مص ) یافتن. یابیدن. در فرهنگها از جمله در جهانگیری و برهان و انجمن آرا «یاود»را به معنی «یابد» آورده اند و جهانگیری این بیت را به شاهد از نزاری قهستانی نقل کرده است :
به یک غمزه رگ جانش بکاود
شود گم در وی و خود را نیاود.
شاهد زیر نیز از مجمل التواریخ است : زیر بالین این تخت بکند و آنچه یاود برگیرد. رجوع به یابیدن. و یافتن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) یافتن : میخواهدکه مصداق سخن خویش بواسط. آبکام. تو ظاهر کند اگر قدری فرمایی آن انعام با دیگر اکرام انضمام یاود...
یافتن یابیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال پی ام سی فال پی ام سی