لغت نامه دهخدا
کله پا. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ] ( ص مرکب ) آدمی که حالش بهم خورده و از حال طبیعی خارج شده و در حقیقت سرش را به جای پایش گذاشته باشد. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). رجوع به کله پا شدن شود.
کله پا. [ ک ُ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کلیایی است که در بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 195 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
کله پا. [ ک ُ ل َ / ل ِ ] ( اِخ ) تیره ای از کلهر. ( ازجغرافیای سیاسی کیهان ، ص 61 ). و رجوع به کلهر شود.