چشم اغیل

لغت نامه دهخدا

( چشم آغیل ) چشم آغیل. [چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) به خشم نگریستن بود. ( فرهنگ اسدی ). بقهر و غضب بگوشه چشم نگاه کردن باشد. ( برهان ). بگوشه چشم نگریستن بود. ( جهانگیری ). بگوشه چشم نگریستن از روی قهر بر دشمن ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بمعنی چشم آغل و چشم آغول. ( از ناظم الاطباء ). نظر بگوشه چشم بنشانه خشم. چشم زهره. نگاه چپ چپ :
گر کند شهریار خصم شکار
سوی گردون نظر بچشماغیل
اختران بر زمین نهند ز بیم
از پی بندگی شاه تویل.شمس فخری ( از انجمن آرا ).|| ( نف مرکب ) نگاه کننده را نیز گویند. ( برهان ) . رجوع به چشم آغل و چشم آغول و چشم آلوس شود.

فرهنگ معین

( چشم آغیل ) ( ~. ) (اِمر. ) نگاه غضب آلود از گوشة چشم .

فرهنگ عمید

( چشم آغیل ) نگاه از گوشۀ چشم از روی خشم و غضب، نگاه غضب آلود، چشم آلوس، چشم غله، چشم غره: نرمک او را یکی سلام زدم / کرد زی من نگه به چشم آغیل (حکاک: شاعران بی دیوان: ۲۸۷ ).

فرهنگ فارسی

( چشم آغیل ) ( اسم ) نگریستن بگوش. چشم از روی غضب چشم غله .
به خشم نگریستن بود . به قهر و غضب به گوشه چشم نگاه کردن باشد . نگاه کننده را نیز گویند .
نگاه غضب آلود، چشم آلوس وچشم غره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب فال اوراکل فال اوراکل فال اعداد فال اعداد