چسنگ

لغت نامه دهخدا

چسنگ. [ چ َ س َ ]( ص ) مردم کل و کچل را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آدمی کل را خوانند و آنرا کچل نیز خوانند. ( جهانگیری ). مردم کچل. ( فرهنگ نظام ) :
سرمست کون فراخ چو در آب غرقه شد
خاشاک وار بر سر آب آمد آن چسنگ.سوزنی ( از جهانگیری ).|| ( اِ ) داغ پیشانی را نیز گفته اند که از کثرت سجده کردن یا بسبب دیگر شده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). در بعضی از فرهنگها بمعنی داغ پیشانی آمده است. ( جهانگیری ) ( فرهنگ نظام ). داغ پیشانی که از کثرت سجده کردن و یا بسبب دیگرعارض شده باشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(چَ سَ ) ۱ - (ص . ) کل ، کچل . ۲ - (اِ. ) داغ پیشانی که بر اثر کثرت سجده یا به علتی دیگر حاصل گردد.

فرهنگ عمید

۱. کسی که سرش موی نداشته باشد، کل، کچل، دغسر.
۲. (اسم ) داغ پیشانی که از کثرت سجده کردن یا به سبب دیگر پیدا شده باشد، داغ پیشانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کل کچل . ۲ - ( اسم ) داغ پیشانی که بر اثر کثرت سجده یا بعلتی دیگر حاصل گردد .

ویکی واژه

کل، کچل.
داغ پیشانی که بر اثر کثرت سجده یا به علتی دیگر حاصل گردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال کارت فال کارت