چزانیدن

لغت نامه دهخدا

چزانیدن. [ چ َ / چ ِ دَ ] ( مص ) چزاندن. ضعیفی و حقیری را آزار کردن. ضعیف چزانی کردن. کسی را به زبان یا بعمل چزاندن و آزار کردن. || حق ضعیفان را پامال کردن. رجوع به چزاندن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم