پیراییدن

لغت نامه دهخدا

پیراییدن. [ دَ ] ( مص ) پیراستن. پیرایستن. زینت دادن. پیراهیدن :
تیر را تا نتراشی نشود راست همی
سرو را تا که نپیرایی والا نشود.منوچهری.

فرهنگ عمید

= پیراستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم