پرکوس. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) که کوس بسیار دارد. پرشکن. پرنورد. بسیار کیس : سر بتاب از حسد و گفته پرمکر و دروغ چوب ترمغزمخر جامه پرکوس و اریب.ناصرخسرو.و رجوع به کوس شود.
فرهنگ عمید
۱. پرشکن. ۲. پرچین وچروک.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس .