پخنو

لغت نامه دهخدا

پخنو. [ پ َ ] ( اِ ) تندر. رعد. کنور :
عاجز شود از اشک و غریو من
هر ابربهارگاه با پخنو.رودکی.و رجوع به پختو شود.

فرهنگ معین

(پَ نُ ) (اِ. ) تندر، رعد، کنور.

فرهنگ عمید

تندر، رعد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تندر رعد کنور .

ویکی واژه

تندر، رعد، کنور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی