پخم

لغت نامه دهخدا

پخم. [ پ َ خ َ ] ( اِ ) رجوع به فخم شود.

فرهنگ عمید

۱. چادری که هنگام تکان دادن درخت میوه دار زیر آن می گیرند تا میوه ها در آن بریزد.
۲. چادری که در مجلس جشن و عروسی بر سر دست بلند می کنند تا آنچه نثار می شود در آن بریزد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم