پارنجن

لغت نامه دهخدا

پارنجن. [ رَ ج َ ] ( اِ مرکب ) پاآورنجن. خلخال. پاورنجن. پابرنجن. پااورنجن. پابند. حلقه زرین و جز آن که زنان بر مچ پای کردندی. از میان کتف او مهر نبوت باشد مانند سر پارنجن. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ) :
کرده ز پی نجیب سرمست
پارنجن پا و یاره دست.خاقانی.

فرهنگ معین

(رَ جَ ) (اِمر. ) نک پاآورنجن .

فرهنگ عمید

حلقۀ فلزی که زنان به مچ پا ببندند، خلخال.

فرهنگ فارسی

خلخال، حلقه فلزی که زنان به مچ پامیبندند
( اسم ) پا آورنجن
پا آورنجن پابرنجن

ویکی واژه

نک پاآورنجن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش فال شمع فال شمع فال آرزو فال آرزو