لغت نامه دهخدا ونگ ونگ کردن. [ وَ وَ / وِ وِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ونگ زدن. رجوع به ونگ زدن شود. || آهسته و بریده بریده با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن.
فرهنگ معین ( ~. ~. کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) آهسته و جویده جویده ، با صدایی پست شبیه به گریه و ناله حرف زدن .