هشیاردل

لغت نامه دهخدا

هشیاردل. [ هَُ ش ْ دِ ] ( ص مرکب ) بیدار. دانا. هوشمند. خداوند هوش و خرد و عقل و ذکاوت :
به کاخ اندر آمد پرآزار دل
ابا کاردانان هشیاردل.فردوسی.چنین گفت کای پور هشیاردل
یکی تیز گردان بر این کار دل.فردوسی.حکیمان هشیاردل پیش او
خردمند مونس ، خرد خویش او.نظامی.

فرهنگ عمید

دل آگاه، خردمند، باهوش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت فال لنورماند فال لنورماند فال مارگاریتا فال مارگاریتا