نرسک

لغت نامه دهخدا

نرسک. [ ن َ رَ ] ( اِ ) نرسنگ. نسک. ( حاشیه برهان قاطع چ معین از هرمزدنامه ). نام غله ای است که به عربی عدس گویند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا )( از جهانگیری ). عدس. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ نظام )( از محیط اعظم ) ( از تحفه حکیم مؤمن ) ( از منتهی الارب ). آن را نسک و مرجمک نیز گویند. ( از جهانگیری ).

فرهنگ عمید

عدس.

فرهنگ فارسی

( اسم ) عدس : فامااغذیه دوایی ...خشک چون سرکاوکرینج وگاورس وارزن ونرسک ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال امروز فال امروز