فرهنگ فارسی ۱ - بوی نداشتن . ۲ - فقدان یاضعف حس شامه : [ هرکه از مادر ( بی حاسه شنوایی ) زاید سخن نتواند آموخت و نتواند گفت ولال بماند و از نابینایی و نابویایی این نقصان نباشد.]