نابویایی

فرهنگ فارسی

۱ - بوی نداشتن . ۲ - فقدان یاضعف حس شامه : [ هرکه از مادر ( بی حاسه شنوایی ) زاید سخن نتواند آموخت و نتواند گفت ولال بماند و از نابینایی و نابویایی این نقصان نباشد.]

فرهنگستان زبان و ادب

{anosmia, anosphresia, olfactory anesthesia} [علوم پایۀ پزشکی] نبود حس بویایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم