مکرامیز

لغت نامه دهخدا

( مکرآمیز ) مکرآمیز. [ م َ ] ( ن مف مرکب ) آمیخته به نیرنگ و خدعه. توأم با فریب و حیله : اندک فرصتی را با افسونهای مکرآمیز دمار از روزگار امرا و اهل اختیار برآرد. ( انوار سهیلی ). || ( نف مرکب ) حیله باز و مکار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

( مکرآمیز ) آمیخته به مکر و حیله.

فرهنگ فارسی

( مکر آمیز ) ( صفت ) توام با مکر و حیله : [ و اندک فرصتی را با فسونهای مکر آمیز دمار از روزگار امرا و اهل اختیار بر آرد . ] ( انوار سهیلی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم