مناوات

لغت نامه دهخدا

مناوات. [ م ُ ] ( از ع ، اِمص ) مناواة. خصومت : هر دو به معادات یکدیگر برخیزند و کار به مناوات انجامد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 49 ). رجوع به مناواة شود.
مناواة. [م ُ ] ( ع مص ) دشمنی کردن با هم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مدخل قبل شود.

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . مناواة ] (مص ل . ) ۱ - دشمنی کردن با هم . ۲ - مفاخرت کردن .

فرهنگ عمید

با هم دشمنی کردن و فخر نمودن.

ویکی واژه

مناواة
دشمنی کردن با هم.
مفاخرت کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال درخت فال درخت