ملاصقت

لغت نامه دهخدا

ملاصقت. [ م ُ ص َ / ص ِ ق َ ] ( از ع ، اِمص ) چسبیدگی و پیوستگی. ( ناظم الاطباء ). ملاصقة. رجوع به ملاصقة شود.
ملاصقة. [ م ُ ص َ ق َ ] ( ع مص ) چسبانیدن و پیوسته کردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مُ صَ قَ ) [ ع . ملاصقة ] (مص ل . ) به هم چسبیدن .

ویکی واژه

ملاصقة
به هم چسبیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم