مقوال

لغت نامه دهخدا

مقوال. [ م ِق ْ ] ( ع ص ) مرد بسیارگوی. ( دهار ). نیکوسخن یا تیززبان بسیارگوی. مذکر و مؤنث در آن یکسان است و گویند رجل مقوال و امراءة مقوال. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). خوش بیان و گشاده زبان : امراءة مقوال و مقول ؛ زن نیکوسخن و گویند زن زبان آور بسیارگوی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (ص . ) نیکو سخن ، خوش بیان .

ویکی واژه

نیکو سخن، خوش بیان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تخمین زمان فال تخمین زمان