معبا

لغت نامه دهخدا

معبا. [ م ُ ع َب ْ با ] ( ع ص ) تعبیه شده. نصب شده :
خاک پاشان که بر آن سنگ سیه بوسه زنند
نور در جوهر آن سنگ معبا بینند.خاقانی.
معبا. [ م ُ ع َب ْ با ] ( ص ) اسم مفعول منحوت از عبا مثل مُکَلاّاز کلاه. عباپوشیده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(مُ عَ بّ ) [ ع . ] (اِمف . ) تعبیه شده ، مهیا.

ویکی واژه

تعبیه شده، مهیا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق فال پی ام سی فال پی ام سی