مصاعب

لغت نامه دهخدا

مصاعب. [ م َ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مُصْعَب. ( یادداشت مؤلف ). دشواریها و سختیها. ( ناظم الاطباء ). دشواریها و جاهای دشوار. ( غیاث ) ( آنندراج ). || ج ِ مُصْعَب ، به معنی گشن یا گشنی که هنوززیر بار و سواری نیامده است. سرکش. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(مَ عِ ) [ ع . ] (اِ. )جِ مصعب ، دشواری ها و سختی ها.

فرهنگ عمید

۱. شداید، مشقت ها، سختی ها، گرفتاری ها.
۲. [جمعِ مصعب] = مصعب

فرهنگ فارسی

شدائد، مشقتها، سختی هاوگرفتاریها
( اسم ) ۱ - سختیها شداید مشقات توضیح باین معنی جمعی است بی مفرد . ۲- جمع مصعب .

ویکی واژه

جِ مصعب ؛ دشواری‌ها و سختی‌ها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم