مشأمه

لغت نامه دهخدا

( مشأمة ) مشأمة. [ م ُ ءَ م َ ] ( ع مص ) ( از «ش ء م » ) به چپ شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به شام درآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کسی را بسوی چپ گرفتن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
مشامة. [ م ُ شام ْ م َ ] ( ع مص ) چیزی فاانبوییدن. ( تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را بوئیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || نزدیک شدن به یکدیگر. ( تاج المصادر بیهقی ). نزدیک شدن. تقول : شاممت الرجل ؛اذا قاربته و دنوت منه و کذا شاممت العدو؛ ای قاربت منه حتی یترا؛ ای الفریقان. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || جستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نظر کردن. یقال : شامم فلاناً؛ ای انظر ما عنده. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).
مشأمة. [ م َ ءَ م َ ] ( ع اِ ) سوی دست چپ ، نقیض میمنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ) ( مهذب الاسماء ) ( از ناظم الاطباء ). سوی چپ. دست چپ. جانب چپ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ضد میمنة. ( از اقرب الموارد ). || شرم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ یمن و برکت] بدفالی، نامبارکی.
۲. [مقابلِ میمنة] سوی دست چپ.

فرهنگ فارسی

سوی دست چپ نقیض میمنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال سنجش فال سنجش فال عشق فال عشق