مستدبر

لغت نامه دهخدا

مستدبر. [ م ُ ت َ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استدبار. ضد مستقبل. ( آنندراج ). پشت کرده. پشت کننده. || آنکه آخر کار را می نگرد. ( ناظم الاطباء ). عاقبت اندیش. ( اقرب الموارد ). آنکه پایان کار را نگرد. رجوع به استدبار شود. || در اصطلاح فقهی ، کسی که به جهت مخالف قبله متوجه است. || پسندکننده. ( ناظم الاطباء ). ترجیح دهنده. ( اقرب الموارد ).
مستدبر. [ م ُ ت َ ب َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استدبار. رجوع به استدبار شود.

فرهنگ عمید

روی گرداننده، پشت کننده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه پایان کار را نگرد٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای فال عشق فال عشق فال میلادی فال میلادی