مسافهه

لغت نامه دهخدا

( مسافهة ) مسافهة. [ م ُ ف َ هََ ] ( ع مص ) دشنام دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || نادانی نمودن. ( منتهی الارب ). مجاهله. || نشستن نزدیک خم و دن و شراب خوردن ساعت بعد ساعت. || اسراف نمودن درخوردن شراب و بدون اندازه خوردن آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || لازم گرفتن ناقه راه را به سیر سخت. ( منتهی الارب ). راندن. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

دشنام دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم