مرگامرگ

لغت نامه دهخدا

مرگامرگ. [ م َ م َ ] ( اِ مرکب ) الفاظ متلازمه است یعنی بلای عام و مرگ عام که به عربی طاعون است. ( برهان ) ( آنندراج ). مرگامرگی. هر بیماریی که عمومیت حاصل کند و عام گردد. ( ناظم الاطباء ). طاعون و وبا. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

بسیار مردن مردم به واسطۀ قحطی یا شیوع یک بیماری واگیر مانند وبا و طاعون، مرگ ومیر، بلای عام، بیماری همگانی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- مرگ عام مردم بسبب قحط یا شیوع بیماریی ساری مانند وبا و طاعون . ۲ - طاعون .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم