محالفت

لغت نامه دهخدا

محالفت. [ م ُ ل َ ف َ ] ( ع مص ) محالفة. رجوع به محالفة شود.
محالفة. [ م ُ ل َ ف َ ] ( ع مص ) حلاف. معاهده کردن با کسی. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). معاهده کردن با یکدیگر. سوگند خوردن با هم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). معاهده. معاقده. ( المصادر زوزنی ). لازم گرفتن کسی را. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

عهدوپیمان بستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم