لغت نامه دهخدا
مجرائی. [ م ُ ] ( ص نسبی ) آن که همیشه در مجرائی صاحب خود میرسیده باشد. ( بهار عجم ) ( از آنندراج ) :
شه سپاه تغافل پی صف آرایی است
نقیب ناله صدایی که اشک مجرائی است.ملافقیراﷲ آفرین ( از آنندراج ).و رجوع به مَجرا شود. || زر تنخواه و مانند آن که در آن تحقیق و بازپرس را مدخلی نباشد. ( آنندراج ).