مجتری

لغت نامه دهخدا

مجتری ٔ. [ م ُ ت َ رِءْ ] ( ع ص ) دلیر گردنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). دلیر و باجرأت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) شیر. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - محرک به اقدام کاری . ۲ - گستاخ .

فرهنگ عمید

باجرئت، دلیر، گستاخ.

ویکی واژه

محرک به اقدام کا
گستاخ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال اوراکل فال اوراکل فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت