متوسع

لغت نامه دهخدا

متوسع. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] ( ع ص ) فراخ نشسته. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به توسع شود. || فراخ. وسیع : این بنده ثناگر متوقع است و مجال امیدش متوسع. ( مرزبان نامه ص 10 ).

فرهنگ عمید

باوسعت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی