لغت نامه دهخدا متصید. [ م ُ ت َ ص َی ْ ی ِ ] ( ع ص ) شکار جوینده. ( آنندراج ). مایل به صید و شکار. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).متصید. [ م ُ ت َ ص َی ْی َ ] ( ع اِ ) شکارگاه : در ناحیت کشمیر خوش متصیدی و مرغزاری نزه بود. ( کلیله چ مینوی ، ص 158 ).و حریص بر صید فهود و صقور سبب کثرت متصیدات مرو ازنیشابور... ( تاریخ جهانگشا ). و رجوع به تصید شود.