لولیدن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* درهم لولیدن: [عامیانه] درهم رفتن و در یک جا جنبیدن جمعیت.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- درجای خود جنبیدن ( مانند کرم و مار ) . ۲- رفت و آمد کردن باهستگی . ۲- رفت و آمد کردن باهستگی . ۲- نمو کردن کودک بطوری که خود بتواند راه برود . یادرهم مالیدن . توی هم رفتن : انبوه مردم درهم می لولیدند .
ویکی واژه
در جای خود جنبیدن و پیچیدن.
رفت و آمد کردن به آهستگی.
نمو کردن کودک به طوری که خود بتواند راه برود.