لمطه

لغت نامه دهخدا

( لمطة ) لمطة. [ ل َ طَ ] ( اِخ ) شهری از بربر.شهرکی است نزدیک سوس اقصی و میان آن و سوس بیست روزه راه باشد. این را ابن حوقل گفته است در کتاب المسالک و الممالک و هی معدن الدرق اللمطیه. لایوجد فی الدنیا مثلها علی مایقال واﷲ اعلم. ( ابن خلکان ج 2 ص 541 ). زمینی است از آن قبیلتی از بربر به اقصای مغرب و این نام بر قبیله و زمین هر دو اطلاق شود و سپر لمطی منسوب بدانجاست. ابن مروان گمان برده است که مردم این قبیله وحوش را صید کنند و پوست آنان را در شیر تازه دوشیده بخیسانند و از آن سپر سازند که شمشیر برنده بر وی کارگر نباشد. ( از معجم البلدان ). زمینی است مر گروهی را به بربر، سپر را به وی نسبت کنند، پوست را یک سال در شیر تر نهند، بعد از آن سپر سازند و سپر آن چندان محکم و استوار گردد که تیغ بر آن کارگر نشود.

دانشنامه عمومی

لمطه ( به عربی: لمطة ) یک شهرک در تونس است که در استان منستیر واقع شده است. لمطه ۵٬۷۹۰ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم