لطف الدین. [ ل ُ فُدْ دی ] ( اِخ ) ( خواجه... ) خواجه عزیز. واعظی با علم و تمیز بود و سالها در مقصوره جامع هرات به نصیحت بعض خلایق مشغولی مینمود. وفاتش در سنه 823 هَ. ق. به وقوع پیوست و در خیابان هرات در جوار مزار علامه رازی مدفون گشت. ( حبیب السیر جزو سوم از ج 3 ص 209 ). لطف الدین. [ ل ُ فُدْ دی ] ( اِخ ) میرزا لطف الدین شکراﷲ تبریزی ( 1095-1164 ). تخلص وی مخمور. از شعرای قرن دوازدهم هجری است و این دو بیت او راست : تعجب نیست بدطینت اگر حاجت روا گردد که زخم کهنه را خاکسترعقرب دوا گردد ز دونان کی به خود درماندگان را کار بگشاید گره امکان ندارد باز با انگشت پا گردد.( از دانشمندان آذربایجان صص 339-340 ).
فرهنگ فارسی
میرزا لطف الدین شکر الله تبریزی . مخمور تخلص . از شعرای قرن دوازدهم هجری است .
فرهنگ اسم ها
اسم: لطف الدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: lotfoddin) (فارسی: لطفالدين) (انگلیسی: lotfoddin) معنی: بخشش دین و آیین، لطف دین