لرزناک

لغت نامه دهخدا

لرزناک. [ ل َ ] ( ص مرکب ) بسیار لرزنده. بسیار لرزان.

فرهنگ عمید

آن که دچار لرزه است، لرزدار، لرزه دار، لرزنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت