قماطر

لغت نامه دهخدا

قماطر. [ ق َ طِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قِمَطر. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قمطر شود.
قماطر. [ ق ُ طِ ] ( ع اِ ) فسادی است که به شیرعارض شود از انفحه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

صندوقچه.

فرهنگ فارسی

فسادی است که به شیر عارض شود از انفحه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم