قسیوس

لغت نامه دهخدا

قسیوس. [ ] ( معرب ، اِ ) حنین بن اسحاق گوید لحیةالتیس است. ( تحفه حکیم مؤمن ). سوسن بری است ابیض. ( فهرست مخزن الادویه ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال اوراکل فال اوراکل فال شمع فال شمع فال کارت فال کارت